I AM LEGEND
I AM LEGEND ، رابرت نِویل آخرین انسان زنده روی کره زمین است… اما او تنها نیست. همه مردان، زنان و کودکان دیگر روی زمین خونآشام شدهاند، و تشنه خون نِویل هستند.
روزها او شکارچیست و مردگان زنده را در میان خرابههای تمدن تعقیب میکند. شبها در خانهاش سنگر میگیرد و برای رسیدن طلوع خورشید دعا میکند.
تا چه مدت یک مرد میتواند به این شکل زندگی کند؟
رابرت نِویل که تنها کسی هست که از بیماری عجیبی که همه رو به مردههای متحرک خونآشام تبدیل کرده جون سالم به در برده؛ مدت زیادی توی خونش تقریبا حبس شده. به محض اینکه خورشید غروب میکنه خونآشامها میریزن دور خونش و سعی میکنن اون رو از خونه بیرون بکشن و یه شام لذیذ داشته باشن.
روزها رابرت بیرون میره و سعی میکنه خونآشامهایی که روزا توی کما میرن رو پیدا کنه و بکشه. افسردگی ناشی از تنهایی و از دست دادن همسر و دخترش روحش رو میخوره و نمیذاره کار مفیدی انجام بده، ولی کم کم به فکر میافته که یه سری آزمایش انجام بده تا ببینه این خونآشامها چطور به وجود اومدن…