By the River Piedra I Sat Down and Wept
کتاب رمان کنار رودخانه پیدرا نشستم و گریستم اثر پائولو کوئیلو Paulo Coelho
By the River Piedra I Sat Down and Wept ، کنار رودخانه پیدرا نشستم و گریه کردم. هوای زمستانی اشک های روی گونه هایم را سرد کرد و اشکهایم در آب های سردی که از کنارم می گذشتند، جاری شد. در جایی، این رودخانه به رودخانه ی دیگری می پیوندد تا سرانجام دور از قلب و چشم من، همه شان به دریا بریزند.
باشد که اشک های من تا دور دست بروند تا عشق من هیچ گاه در نیابد روزی برای او گریستم. باشد که اشک های من تا دور دست بروند تا من بتوانم رودخانه پیدرا و همه آنچه را که روزی در کنار هم داشتیم فراموش کنم.
باید جاده ها، کوه ها و دشتهای رویاهایم را فراموش کنم. رویاهایی که هیچ گاه به حقیقت نمی پیوندند.
او گفت: زندگی کن. یادآوری خاطرات کار افراد مسن است…